پسرونه

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست...

این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست...

دیوار ما از خشت اول کج نبود ، اما...
این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست...!


دیوار من... دیوار تو... دیوار ما... افسوس
"دیوار حاشا" خوب من، دیوار خوبی نیست...!


#امید_صباغ_نو

 

پ.ن: حال ما خوب خراب است به آن دست مزن

۰۳ آبان ۹۸ ، ۲۱:۳۲ ۰ نظر
مجنونِ لیلی
قلبم از کار که افتاد،به من شوک ندهید

قلبم از کار که افتاد،به من شوک ندهید

مثل یک مُرده که یک مرتبه جان میگیرد 

دلم از بُردن نامت هیجان میگیرد 


قلبم از کار که افتاد،به من شوک ندهید

اسم عشقم که بیاید؛ ضربان میگیرد


#علیرضا_فیاض
۲۰ مهر ۹۷ ، ۱۶:۲۹ ۰ نظر
مجنونِ لیلی
بلدی عشق شوی عاشقی ابراز کنی؟

بلدی عشق شوی عاشقی ابراز کنی؟

من اگر ساز کنم، حاضری آواز کنی؟

غزلی خوانی و چون نغمه ی دل بازکنی؟


بلدم ناز خریدن، بلدی ناز کنی؟

یا نشینی به برم، شعرنو آغازکنی؟


بلدم راز نگهدار شوم، راز بگو

بلدی راز نگهداری و دمساز کنی؟


بلدم با تو به دنیای دلت سیر کنم

بلدی قفل دلِ عشقِ مرا باز کنی؟


بلدم پر بکشم تا به نهایت به دلت

بلدی عشق شوی عاشقی ابراز کنی؟


 

۱۹ مهر ۹۷ ، ۱۷:۱۴ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
لذت عشق

لذت عشق

عشق‌صیدیست که تیرت به‌خطا هم برود

لذتش کنج  دلت تا به ابد خواهد ماند... 


#؟ 

۰۴ مهر ۹۷ ، ۱۱:۴۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
من جوانم بخدا، زود مرا پیر نکن

من جوانم بخدا، زود مرا پیر نکن

تا بیایی دل من آب شده، دیر نکن

بی خودی این ور و آن ور نرو و گیر نکن


در مسیرت نکند عاشق هر کس بشوی

خلق را با دو سه لبخند نمک گیر نکن


با تو بودن غم و شادی، خوشی و ناخوشی است

من جوانم بخدا، زود مرا پیر نکن


نازبانو ! کمی از ناز بکاه و من را

با جماعت همه جا دست به شمشیر نکن


لحظه ای عاشقی و لحظه ی دیگر فارغ

عشق را عاطفه را این همه تحقیر نکن


من که افتاده ام از چشم همه، پس تو مرا

مثل بیگانه در این محکمه تکفیر نکن


ای که زیبایی تو آفت دین و دنیاست

دست و پاهای مرا در غل و زنجیر نکن


بهتر این است فقط خاطره ای باشم و بس

پس تو و خنجر و این سینه و...، تأخیر نکن!


#محمد_فرخ_طلب


۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۱۲ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
عاشقان کشته گان معشوق اند

عاشقان کشته گان معشوق اند

این شعرها که جار می‌زنم

یعنی هنوز ابتدای عاشقی‌ست


وگرنه،


"عاشقانْ کُشته‌گانِ معشوق‌اَند

برنیاید زِ کُشته‌گانْ آواز"


#رضا_کاظمی

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
احسنت ! صحیح است ،صحیح است ،صحیح است

احسنت ! صحیح است ،صحیح است ،صحیح است

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت 

محبوب تو زیباست ،قشنگ است ملیح است


اعضای وجودم همه فریاد کشیدند 

احسنت ! صحیح است ،صحیح است ،صحیح است


#ملک_الشعرا


پ. ن: حال دلمان کوک است و بسیار خوش نواز می نوازد

چنین حالی برای همه شما عزیزان آرزو مندم

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۰۳ ۴ نظر
مجنونِ لیلی
در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم

در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت

آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت


خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گفت


در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم

"عشق" اما خبر از گوشه ی محراب گرفت


نتوانست فراموش کند مستی را

هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت


کی به انداختن سنگ پیاپی در آب

ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!


#فاضل_نظری


پ. ن: دوستان عزیز امشب و فردا بسیار محتاج دعاهای گران قدرتان هستیم

امشب راهی زایشگاهیم

به امید خدا دارم بابا میشم 

۲۱ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۰۷ ۴ نظر
مجنونِ لیلی
به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست  

کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست  


همیشـه دوستت دارم ـ به جان مادرم ـ اما 

تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست 


به لطف طعم لبهای تو شیرین می شود شعرم  

 غـزل را با عسل می آورم ، هرچند لازم نیست 


مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری 

بپوشان بافه های گیسویت را ، بند لازم نیست  


به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

عزیزم ! بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست 


فدای آن کمانهای به هم پیوسته ات ، هر یک

جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست . 


 #بهمن_صباغ_زاده


پ.ن: این پست هم برای شما دوست عزیز که امشب حال ما رو خوب کردید 

۲۰ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۷ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها

عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها

بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها

و لبت منبع الهام غزل پاشی ها


با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت

عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها


چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت

مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها


ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که

عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها


بنشین چای بریزم که کمی مست شویم

دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها


آرزویم فقط این است بگویم سر صبح

عصر هم منتظر آمدنم باشی ها!


#علی_صفری

۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۴۸ ۲ نظر
مجنونِ لیلی