پسرونه

چیزی نیست ...

چیزی نیست ...

"چیزی نیست" کلمه ایست، که آن را میگوییم... 

وقتیکه درونمان، 

لبریز از... همه چیز است. 

۰۴ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۳ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
زندگی فقط مشکلات نیست ...

زندگی فقط مشکلات نیست ...

صحبت کردن درباره مشکلات زندگی بزرگترین اعتیاد است…

بشکنیم این عادت را…

درباره لذت هایمان حرف بزنیم….

خدا هوامون رو داره...
۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۳ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
امان از این صفحه مجازی...

امان از این صفحه مجازی...

شاید روزی بــی خبر دیگر پست نگذارم
دلم می خواهد ترانه ی خداحافــــــظی را بنویسم
روی همین دیوار مجازی
ولــی...
واژه ها فرار می کنند
دلم طاقت نمـــی آورد..اشک ها امان نمی دهند
گیجــم در این صفحه ی مجازی
آرامشـــــی که با حرفهایم می دهم خودم ندارم
فقط می دانم خسته ام...خسته از بی معرفتی و بی احساسی آدمها
شاید همه را بگذارم بروم
تا شاید کمـــــی نگرانم شوند...عـــین پدر و مادرم
حرف های ناگفته زیاد است...
شاید ...
نمیدانم..شاید من هم روزی بی خداحافظی بروم... از این صفحه مجازی
شاید همین حالا....!!!!

پ.ن: دنیای مجازی بودنش واقعا معلوم نیس چقدر خوبه
یه وقتایی آدم رو خسته تر میکنه
یه وقتایی مثه اینجا سنگ صبور یه نفر میشه
یه وقتایی هم کیسه بکس بهتر آدم رو سبک میکنه ...
ترک کردن دنیای مجازی برای کسی که با برنامه نویسی عشق میکنه یه جورایی غیرممکنه :)
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۲۳ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
ترازوی محبت ...

ترازوی محبت ...

یادمون باشـه محبت تجارت پایاپای نیست . 

چرتکه نندازیم که من چـه کردم

و در مقابل تو چـه کردی. 

بیایید بی شمار محبت کنیم ،

حتی اگر بـه هردلیلی

کفـه ترازوی دیگران سبک تربود....


پ.ن: هرچند همیشه اعتقاد داشتم آدم نباید از هیچ کسی هیچ توقعی داشته باشه
ولی انگار مشکل تر از این حرفاس
۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۴۷ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
انسان های قوی...

انسان های قوی...

انسان های قوی

می دانند چگونه به زندگی شان نظم دهند …

حتی زمانی که اشک در چشمانشان حلقه می زند!

همچنان با لبخندی روی لب می گویند ،

من خوب هستم…

تغییر درپیش است …


۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۵ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
ما آشه نخورده ، دهن سوخته ایم

ما آشه نخورده ، دهن سوخته ایم

ما وارث یک پیرهن سوخته ایم

خاکستری از یک چمن سوخته ایم


این تهمت زندگیست بر ما زده اند

ما آشه نخورده ، دهن سوخته ایم


پ.ن: سخت ترین موقعیت همین موقعیت آش نخورده و دهن سوخته است :(
خیلی سنگین تموم میشه
۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۳۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
ما هر کسی را طوری می کُشیم

ما هر کسی را طوری می کُشیم

ما هر کسی را طوری می کُشیم

بعضی ها را با گلوله

بعضى ها را با حرف

و بعضی ها را با کارهایی که کرده ایم

و بعضی ها را با کارهایی که تا به امروز

برای آنها نکرده ایم!

بیا و هر روز عشق بورز 
خسته ام از کمبودت
۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۳ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
زمان هیچگاه باز نمی گردد …

زمان هیچگاه باز نمی گردد …

چه ایده بدی بوده، دایره ای ساختنِ ساعت!

احساس می کنی همیشه فرصت تکرار هست…

ساعتها فریبمان میدهند ؛

زمان دور یک دایره نمی چرخد!

زمان بر روی خطی مستقیم می دود،

و هیچگاه،

هیچگاه،

هیچگاه باز نمی گردد …

ساعتِ خوب، ساعت شنی است!


۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
ما انسان ها ...

ما انسان ها ...

امید ها شبیه هم نیستند

دست یکی به آسمان چنگ می زند

دست یکی به انسان

دستهای انسان ها شبیه هم نیستند

یکی خاک را به باد می دهد

یکی عمر را


پ.ن: چی بگم این روزا رو آخه ...
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۳۸ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
توی راه برگشت :(

توی راه برگشت :(


دریافت


بارون ِ نم نم

چترو خیابون

بازم دلم هواتو کرده زیر بارون

دلتنگی ِ من

کمتر نمیشه

کاشکی بیای بمونی پیشم همیشه

می دونم

روزای خوبی توی راهه

واسه ی من

فقط عشق تو تکیه گاهه

حرفامو

نگفته از چشام میخونی

خوشحالم

همیشه تو دلم میمونی

♫♫♫

از بس تو خونه عطر تو پیچید

چشمای عاشق من جز تو نمیدید

تا باورت شد دلواپسی هام

دیدم بجز تو چشمام چیزی نمیخواد..

بارون ِ نم نم

چترو خیابون

بازم دلم هواتو کرده زیر بارون

دلتنگی ِ من

کمتر نمیشه

کاشکی بیای بمونی پیشم همیشه

می دونم

روزای خوبی توی راهه

واسه ی من

فقط عشق تو تکیه گاهه

حرفامو

نگفته از چشام میخونی

خوشحالم

همیشه تو دلم میمونی


پ.ن: هر لحظه اینجا مثل لحظه لحظه حرکتم به سمت اینجاست

خسته ام ولی پر انرژی

من انرژیم رو از چی میگرم؟ یادته ...


۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۱۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی