پسرونه

بازی زندگی بازی بومرنگ هاست....

بازی زندگی بازی بومرنگ هاست....

وقتی از ته دل بخندی

وقتی هر چیزی را به خودت نگیری

وقتی سپاسگذار آنچه که هست باشی

وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی

آن زمان است که واقعا زندگی می کنی


بازی زندگی بازی بومرنگ هاست

اندیشه ها کردارها و سخنان ما،

دیر یا زود با دقت شگفت آوری

به سوی ما باز می گردند


زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای

آرزو کند،

هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد


۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
مهربانی دیوار نمی خواهد...

مهربانی دیوار نمی خواهد...

مهربانی دیوار نمی خواهد

مهربانی یک دل دریایی می خواهد


دلی به وسعت دشت

و دشتی به اندازه گذشت ...


۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۹ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
این سخت ترین کار دنیاست...!

این سخت ترین کار دنیاست...!

شازده کوچولو به سیاره دوم رفت. آنجا فقط یک پادشاه تنها زندگی میکرد.

بعد از ملاقاتی کوتاه , شازده کوچولو خواست که سیاره را ترک کند. 

اما فرمانروا که دلش میخواست او را نگه دارد گفت:

نــــرو ............ تورا وزیر دادگستری میکنیم

شازده کوچولو گفت: اینجا کسی نیست که من او را محاکمه کنم 

فروانروا گفت: 

خب, خودت را محاکمه کن...! این سخت ترین کار دنیاست...! 

اینکه بتونی درباره خودت قضاوت درستی داشته باشی 

و عادلانه خودت رو محاکمه کنی...


۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۱ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
یه خونه خوب متراژش بالا نیست ...

یه خونه خوب متراژش بالا نیست ...

در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند

بچه ها نمی توانند بـــــزرگ شوند !

شایـد قــــــد بکشند ، اما بال و پـــــر نخواهند گرفت ! 

ﻣﻴﺪﻭﻧید ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟


ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘری و

 چهار ﺗﺎ ﺍﺗاق ﺧﻮﺍب و ﻛﻠﻰ امکانات دیگه ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ


خونه یعنى احترام و درک متقابل 

ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ بهش ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ بیاد رو لبات

خونه یعنى آرامش وامنیت

ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ

خونه یعنى فضایى خالى از خشم ، خالى از دود، خالى از قرص خواب واسترس

ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ بزنى و لبخند ببینى

ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ 

وسعت قلب آدماش زیاده

۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۲۴ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
گاهی یک خواب بدون استرس لازم است....

گاهی یک خواب بدون استرس لازم است....

گاهی اوقات چیزی به اسم استراحت نیاز است...

یک استراحت طولانی...

یک فکر آزاد...

یک زندگی بدون دغدغه...


گاهی نیاز است از هرچی هست

دل بکنی و خودت را بدست باد بسپاری...


گاهی اوقات یک نفس عمیق لازم است...

جایی دور......

جایی که فقط دوست داشتنی هایت باشند...

جایی که اگر کسی هم خواست باشد

دوست داشتنی هایت باشد.....


گاهی یک خواب بدون استرس لازم است....

گاهی ......زندگی لازم است....


۰۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۹ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
ای شافی دل بیمارم،  مرا یادت هست؟

ای شافی دل بیمارم، مرا یادت هست؟

خدایا خالی خالی ام

یعنی پُر پُر هستم اما از غیر تو...

ای شافی دل بیمارم،

مرا یادت هست؟

من همانی هستم که وقتی دلش میگیرد و بغضش می ترکد،

می آید سراغت ...

همانی که با یک مشت ادعا ویک کوه کوتاهی درانجام وظایف بندگیش،

با چشمهای بسته،

گاهی هم لجباز،

اصرار به استجابت دعایش دارد،

حال ،یادت آمد من که هستم،معبود من؟

ای خدا،دلم را آرام کن......


۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۷ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
چه حال خوشی داشت خدا ...

چه حال خوشی داشت خدا ...

وقتی خدا می خواست تو را بسازد،

چه حال خوشی داشت، 

چه حوصــله ای ! 

این مـوهــا، این چشم هــا .... 

خودت می فهمــی؟ 

من همه اینها را دوست دارم.

۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۹ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
یاریم ﮐﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ مبتلا نگردم...

یاریم ﮐﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ مبتلا نگردم...

بارالها ... 

خداوندﺍ.

درخواست دارم که 

ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ وجودم ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﺒﺨشی 

ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮ

ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ را نزدیکتر…

و یاریم ﮐﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ مبتلا نگردم

که نابود میکند آرامش درون را… 


۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۱ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
در تاریکی همه ما شبیه همدیگریم

در تاریکی همه ما شبیه همدیگریم

در بدترین ما آنقدر خوبی هست

و در بهترین ما آنقدر بدی هست

که هیچ یک از ما را شایسته نیست

که از دیگران عیب جویی کنیم...


زندگی به من یاد داد

اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم

دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا

در شرایط او قرار دهد

تا به من ثابت کند

در تاریکی همه ما شبیه همدیگریم


پ.ن: یاد این حدیث زیبا افتادم که: 


امام صادق سلام الله علیه : مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ
کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود.
میزان الحکمة: ح 14854
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۳۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
نبودن عشق فقط نبودن عشق نیست !

نبودن عشق فقط نبودن عشق نیست !

آن مرد آمد…

داسش را دم در آویزان کرد ، خستگی اش را مخفی !

چند شاخه گل در آورد از بساطش و زنگ در خانه را باعشق زد …


زن تمام تنهایی اش را در سطل زباله ریخت

خستگی را از پنجره دک کرد !

در را با عشق باز کرد

یک سیب لبخند در دست !


کودک ،همان حوالی ، هم معنی محبت را می نوشت و هم خانواده مهربانی را !


نبودن عشق فقط نبودن عشق نیست !

نبودن خیلی چیزهاست ..

عاشق باشیم و زندگی را با عشق جاری کنیم ..


۰۴ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۳ ۲ نظر
مجنونِ لیلی