شاید روزی بــی خبر دیگر پست نگذارم
دلم می خواهد ترانه ی خداحافــــــظی را بنویسم
روی همین دیوار مجازی
ولــی...
واژه ها فرار می کنند
دلم طاقت نمـــی آورد..اشک ها امان نمی دهند
گیجــم در این صفحه ی مجازی
آرامشـــــی که با حرفهایم می دهم خودم ندارم
فقط می دانم خسته ام...خسته از بی معرفتی و بی احساسی آدمها
شاید همه را بگذارم بروم
تا شاید کمـــــی نگرانم شوند...عـــین پدر و مادرم
حرف های ناگفته زیاد است...
شاید ...
نمیدانم..شاید من هم روزی بی خداحافظی بروم... از این صفحه مجازی
شاید همین حالا....!!!!
پ.ن: دنیای مجازی بودنش واقعا معلوم نیس چقدر خوبه
یه وقتایی آدم رو خسته تر میکنه
یه وقتایی مثه اینجا سنگ صبور یه نفر میشه
یه وقتایی هم کیسه بکس بهتر آدم رو سبک میکنه ...
ترک کردن دنیای مجازی برای کسی که با برنامه نویسی عشق میکنه یه جورایی غیرممکنه :)