پسرونه

باران که شدى، پیاله ها را نشمار...

باران که شدى، پیاله ها را نشمار...

باران که شدى مپرس ، این خانه ى کیست

سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست


باران که شدى، پیاله ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست


باران ! تو که از پیش خدا مى آیی

توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست


بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست


با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

حمد و فلق و نعره ى مستانه یکیست


این بى خردان،خویش ، خدا مى دانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست


از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست


گر درک کنى خودت خدا را بینى 

درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست


۱۵ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۹ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
کدام یک رقت انگیزتراست...

کدام یک رقت انگیزتراست...

کدام یک رقت انگیزتراست

نویسنده ای که پلیس به بند کشیده و خاموش اش می کند

 یا کسی که از آزادی محض بهره می برد اما حرفی برای گفتن ندارد؟

کرت وانه گت


"یه وقتایی به این فکر می کنم بعدا که بزرگتر شدیم

اگه بچه هامون پرسیدند برای آدمیتی که داره فراموش میشه

برای از بین نرفتن خوبی های که داره به زبون بعضی ها تبدیل به "ساده لوحی" میشه 

برای درست زندگی کردن

برای این مملکتمون که معلوم نیس داره به کجا کشیده میشه

به جز چهارتا پست گذاشتن کار دیگه ای هم کردی ؟

چه جوابی باید؟

چه بد که آدم از جوونی شرمنده بچه های نیومده اش باشه

باید از الان دست به کار شد"


صحبت از پژمردن یک برگ نیست

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق

گفت و گو از مرگ انسانیت است!


۱۴ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۷ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
دنیای آدم ها ...

دنیای آدم ها ...

دنیا پُر از آدم های خوب است

اگر نمیتوانی یکی از آنها را پیدا کنی

کوشش کن یکی از آنها باشی


"دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

دانی که از آدمی چه ماند پس مرگ

عشق است و محبت است و باقی همه هیچ"


۱۳ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۶ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
با تو چه خواهم شد...

با تو چه خواهم شد...

خدایا 

بفهمانم که بی تو چه می شوم 

اما نشانم نده

مهربانا

 هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد …


"آنجاکه به عشاق دهی درد محبت

دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن"


۱۲ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۱ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
بی صدا انسان باش ...

بی صدا انسان باش ...

الگوی زیبایی برای دیگران باش؛

سعی کن کسی که تو را می ببیند، آرزو کند مثل تو باشد.

از ایمان،

از عقیده،

از عبادت،

از اخلاق،

از تعهد سخن نگو!

دوره حرفِ خوب زدن، دیگر تمام شده؛

بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند …


۱۲ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۴ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
آرزوهای خود را بنویسید تا محقق شود

آرزوهای خود را بنویسید تا محقق شود

زندگی خود را مکتوب کنید

از روی کاغذ زندگی کنید

هر شب بنویسید

هر صبح بنویسید

نوشتن اعجاز می کند

باور کنید

خداوند به قلم و هر آنچه می نویسید قسم خورده است

هدفی را که بنویسید خلق می کنید

آرزوهای خود را بنویسید تا محقق شود

وقتی اهدافتان را می نویسید از جایی که باور نمی کنید و به حساب نمی آورید محقق می شود

این یک راز الهی است .


پ.ن: خیلی دلم میخاد هر روز این کار رو بکنم
شدیدا دل آدم رو سبک میکنه
به خصوص اگه توی اون سر رسید با جلد چرمه بنویسم ;-)
نمیدونم فقط چرا یه وقتایی میشه :(
۱۱ دی ۹۴ ، ۱۶:۲۹ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
همه در عشق شناورند

همه در عشق شناورند

امواج عشق در همه جا موج می زند

کافی است دستت را دراز کنی

اگر دستت خالی از کینه, نفرت, حسادت و انتقام جویی باشد

 عشق در دستان تو قرار دارد….


تو می توانی عشق را پس بزنی 

اما هرگز عشق تو را پس نمی زند

 زیرا همه در عشق شناورند


۱۱ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
چجوری بگم خدا جون از تو ممنونم

چجوری بگم خدا جون از تو ممنونم

تا تو رو دارم

حس می کنم دنیا تو دستامه

وقتی که عشقت

مثل نفس همیشه همرامه

دیگه باور کن

که بودنت تموم دنیامه

به تو نزدیکم

وقتی که تنها زیر بارونم

خیلی دلتنگم

تو این روزایی که پریشونم

چجوری بگم خدا جون از تو ممنونم

ممنونم

واسه این زندگی و هوای تازه

واسه هر چی که من و یاد تو می ندازه

واسه امروز که نمی زاری تموم شه

من تو رو دوست دارم بی حد و اندازه




دلتنگتم
و باز قصه همیشگی
صبر
۱۰ دی ۹۴ ، ۲۰:۴۸ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
مراقب راهزن خودت باش ;-)

مراقب راهزن خودت باش ;-)

زیـبـا باش

زیبـا زنـدگـی کن

زیبا بیندیش ، زیبـا بخـنـد…

تنها راهزَنی که دار و ندار آدمی را به تاراج می برد،

اندیشه های منفی خود او است…


"یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
صدسال اگر زنده بمانی،گذرانی
پس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش"

۱۰ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
وقتی جوش می آوری بزن کنار !

وقتی جوش می آوری بزن کنار !

ماشین ات که جوش می آورد ..؛

حرکت نمی کنی.. کنار زده و می ایستی !

وگرنه ممکن است ماشین آتش بگیرد .

خودت هم همینطوری...

وقتی جوش می آوری ،عصبی و عصبانی می شوی ؛ تخته گاز نرو !

بزن کنار ! ساکت باش..! و هیچ نگو...

وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیان...


۰۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی