پسرونه

هیچ جمله ای و شعری قشنگ نیست...

هیچ جمله ای و شعری قشنگ نیست...

هیچ جمله ای و شعری قشنگ نیست مگر آنکه

 نشانی از تو در آن داشته باشد . 

حال هرکس که می خواهد آن را سروده یا نوشته باشد.


من آن می پسندم که نشانی از خانه ات می پرسد و به رمز می نمایاند؛

" خانه ی دوست کجاست ... "


۰۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۵۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
شب چلّه ، تولد ، با تو بودن ...

شب چلّه ، تولد ، با تو بودن ...

این چهار روز و به روایتی پنج روز چه سریع گذشت ... 

اینم فال اون شب
 
 
اولین شب یلدای با هم بودنمون
اولین روز تولدی که حضورت رو نزدیکه نزدیک حس کردم
شایدم اولین تولدم بعد از تولد دوباره ام
اون شب، شب یلدا بود ولی چه زود گذشت ، زود تر شب های دیگه 
امان از این فاصله ها ، کار عاشق ها رو سخت تر میکنه
 
*شب فراموش نشدنی بود*
۰۴ دی ۹۴ ، ۱۵:۲۲ ۰ نظر
مجنونِ لیلی
خوبم کن ؛  فقط همین...

خوبم کن ؛ فقط همین...

خدایا خسته ام ،

از بد بودن هایم ...

از اینهمه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم .

از آفرینش کوهها و آسمانها و هستی که سخت تر نیست ...

خوبم کن ؛

فقط همین...


۰۳ دی ۹۴ ، ۱۲:۳۰ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
باید به زن رسید...

باید به زن رسید...

بوى خوش زن

در خانه که باشد

مرد ریشه مى دهد

تنومند مى شود

بار مى دهد

زن را باید

مثل دسته اى آلاله

بغل زد

باید مثل رزهاى مخمل

بوئید و بوسید

باید مثل محبوبه شب نوازش کرد

باید به زن رسید

تا عطرش در خانه بپیچد

زن را باید دید...

باید فهمید...

باید نفس کشید. . .


۰۳ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
دیگر چیزی را نمی‌شنوم...

دیگر چیزی را نمی‌شنوم...

دو گروه از مردان هیچگاه به زندگی بر نخواهند گشت...

آنان که به جنگ رفتند و آنان که عاشق شدند .


" رومن رولان "


۰۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۰۲ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
در گفتن همه آراسته اند ...

در گفتن همه آراسته اند ...

خداوند همه چیز را جفت آفرید :

جز دماغ و دهن و قلب را، میدونی چرا؟ 


چون باید برای خودت... 

یک "هم نفس "یک "هم زبان "یک "هم دل "پیدا کنی....


کسی که برایت آرامش بیاورد 

مستحق ستایش است..... 

انسان ها را در زیستن بشناس.... 

نه در گفتن..... 


" در گفتن همه آراسته اند "


۰۲ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۶ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
ﻋﺸــــــﻖ ...

ﻋﺸــــــﻖ ...

ﻋﺸــــــﻖ ...

ﻧــــﻪ پول ﻣﯿﺨــــﻮﺍهد ...

ﻧــــﻪ زیبایــــی ...

و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ...

ﻓﻘـــــــــــﻂ " ﺩﻭ تا آدم " ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ ...

ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩَممممممممممم ...!


۰۱ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
دنیا چه قشنگ است...

دنیا چه قشنگ است...

دنیا چه قشنگ است اگر جنگ نباشد

بی پولی یک مرد بر او ننگ نباشد


دنیا چه قشنگ است اگر دست گرفتار

در قافیه ی زندگی اش تنگ نباشد


دنیا چه قشنگ است اگر در گذر عمر

آنکس که تو دلدادیش هفرنگ نباشد


دنیا چه قشنگ است اگر بلبل مستان

از هجر گلش غمزده, دلتنگ نباشد


دنیا چه قشنگ است اگر آن دلِ دلبر

در پاسخ دلدادگیم سنگ نباشد


دنیا چه قشنگ است اگر در ره یاری

این پای خدادادیمان لنگ نباشد....


۰۱ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۵ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
شب  دیوانگی  اغلب  زنجیـریهاست

شب دیوانگی اغلب زنجیـریهاست

کاش فال شب یلدای همه این بشود 

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ...



شب یلدا باشه و شبکار باشی خیلی سخت نیست
تازه مصادف هم باشه با سالگرد ازدواج پیامبر(ص) با حضرت خدیجه

نمیدونم مشکل از کجاست

حال بی حوصله ها را خود بی حوصله ها می فهمند

راستی:
این روزها همه آدم ها درد دارند
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !


یلداتون مبارک
۰۱ دی ۹۴ ، ۰۲:۲۶ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
هیچ آدمی یک شبه تغییر نمی کند...

هیچ آدمی یک شبه تغییر نمی کند...

احمد شاملو :


یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد .

و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود 

ولی نشد ...

بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛

حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!

آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :

"این لباس چِرک مرده شده!"

گفت :

"بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زنده اند پاک شوند !"

چرک مُرده شد ...

و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !

بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !

حواست که نباشد لکه می شود ؛

وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...

به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!"


مواظب دلهای خودمون ودلهای همدیگرباشیم.



۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۱:۰۰ ۳ نظر
مجنونِ لیلی