پسرونه

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پسرونه» ثبت شده است

درد من، خط ِ میخی است عزیز، درد من را کسی نمی فهمد

درد من، خط ِ میخی است عزیز، درد من را کسی نمی فهمد

نگرانم، ولی چه باید کرد

عشق، دلواپسی نمی فهمد


درد من، خط ِ میخی است عزیز

درد من را کسی نمی فهمد...


بغض کردن میان خندیدن

تکیه دادن به کوه ِ نامرئی


خسته ام از ضوابط عُــرفی

خسته ام از روابط شــرعی

 

هیچ کس، هیچ کس نمی داند

به نگاهت چه عادتی دارم


هیچ فرقی نمی کند دیگر

اینکه با تو چه نسبتی دارم


تف به هرچه اصــول، هرچه فـُـروع

تف به هرچه ثواب، هرچه گـــُـناه


توی تاریک خانه ی دنیا

عقل جن ّ است و عشق بسم الله


چشم هایت نگاه خیسم را

مثل ِ برق سه فاز میگیرد


تو برایم جرقه ای وقتی

خانه را بوی گاز می گیرد


زیر آتش فشان ِ‌ جنگ تو

یخ ِ هر چیز آب خواهد شد


مثل یک سرزمین ِ بی سرباز

همه چیزم خراب خواهد شد


تو مرا زجر میدهی عشقم

مــازوخیسمی که دوستش دارم


من به اشغال تو درآمده ام

صهیونیسمی که دوستش دارم


#یاسر_قنبرلو


۱۷ آبان ۹۸ ، ۱۶:۱۸ ۰ نظر
مجنونِ لیلی
این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست...

این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست...

دیوار ما از خشت اول کج نبود ، اما...
این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست...!


دیوار من... دیوار تو... دیوار ما... افسوس
"دیوار حاشا" خوب من، دیوار خوبی نیست...!


#امید_صباغ_نو

 

پ.ن: حال ما خوب خراب است به آن دست مزن

۰۳ آبان ۹۸ ، ۲۱:۳۲ ۰ نظر
مجنونِ لیلی
این جمعه اگر زنده بمانم هنر است

این جمعه اگر زنده بمانم هنر است

درد و غم و تنهایی و هجران و فراق

این جمعه اگر زنده بمانم هنر است


یا حتی


عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست

عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است


#فروغی_بسطامی


پ. ن: وقتی عاشق شدی یعنی کلی چیز دیگه هم باید دنبالش قبول کنی

یکی اش فراقه

درد فراق بد درد جانسوزیه ولی با همه تناقضش طعم شیرینی داره 

حتی فراق از معشوق هم طعم عشق رو داره هرچند دشواره

۱۳ مهر ۹۷ ، ۱۸:۰۶ ۵ نظر
مجنونِ لیلی
لذت عشق

لذت عشق

عشق‌صیدیست که تیرت به‌خطا هم برود

لذتش کنج  دلت تا به ابد خواهد ماند... 


#؟ 

۰۴ مهر ۹۷ ، ۱۱:۴۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
من جوانم بخدا، زود مرا پیر نکن

من جوانم بخدا، زود مرا پیر نکن

تا بیایی دل من آب شده، دیر نکن

بی خودی این ور و آن ور نرو و گیر نکن


در مسیرت نکند عاشق هر کس بشوی

خلق را با دو سه لبخند نمک گیر نکن


با تو بودن غم و شادی، خوشی و ناخوشی است

من جوانم بخدا، زود مرا پیر نکن


نازبانو ! کمی از ناز بکاه و من را

با جماعت همه جا دست به شمشیر نکن


لحظه ای عاشقی و لحظه ی دیگر فارغ

عشق را عاطفه را این همه تحقیر نکن


من که افتاده ام از چشم همه، پس تو مرا

مثل بیگانه در این محکمه تکفیر نکن


ای که زیبایی تو آفت دین و دنیاست

دست و پاهای مرا در غل و زنجیر نکن


بهتر این است فقط خاطره ای باشم و بس

پس تو و خنجر و این سینه و...، تأخیر نکن!


#محمد_فرخ_طلب


۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۱۲ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
عاشقان کشته گان معشوق اند

عاشقان کشته گان معشوق اند

این شعرها که جار می‌زنم

یعنی هنوز ابتدای عاشقی‌ست


وگرنه،


"عاشقانْ کُشته‌گانِ معشوق‌اَند

برنیاید زِ کُشته‌گانْ آواز"


#رضا_کاظمی

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست

آینه تازه از امروز تماشا دارد


بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند

قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد


تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است

چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد


عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد


#فاضل_نظری


پ. ن: شعر غمگین همیشه نشان از دل غمگین نیست 🤗 (هر چند که " در این دنیا کسی بی غم نباشد / اگر باشد بنی آدم نباشد ")

۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۲۱ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
احسنت ! صحیح است ،صحیح است ،صحیح است

احسنت ! صحیح است ،صحیح است ،صحیح است

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت 

محبوب تو زیباست ،قشنگ است ملیح است


اعضای وجودم همه فریاد کشیدند 

احسنت ! صحیح است ،صحیح است ،صحیح است


#ملک_الشعرا


پ. ن: حال دلمان کوک است و بسیار خوش نواز می نوازد

چنین حالی برای همه شما عزیزان آرزو مندم

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۰۳ ۴ نظر
مجنونِ لیلی
در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم

در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت

آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت


خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گفت


در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم

"عشق" اما خبر از گوشه ی محراب گرفت


نتوانست فراموش کند مستی را

هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت


کی به انداختن سنگ پیاپی در آب

ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!


#فاضل_نظری


پ. ن: دوستان عزیز امشب و فردا بسیار محتاج دعاهای گران قدرتان هستیم

امشب راهی زایشگاهیم

به امید خدا دارم بابا میشم 

۲۱ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۰۷ ۴ نظر
مجنونِ لیلی
به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست  

کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست  


همیشـه دوستت دارم ـ به جان مادرم ـ اما 

تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست 


به لطف طعم لبهای تو شیرین می شود شعرم  

 غـزل را با عسل می آورم ، هرچند لازم نیست 


مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری 

بپوشان بافه های گیسویت را ، بند لازم نیست  


به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

عزیزم ! بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست 


فدای آن کمانهای به هم پیوسته ات ، هر یک

جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست . 


 #بهمن_صباغ_زاده


پ.ن: این پست هم برای شما دوست عزیز که امشب حال ما رو خوب کردید 

۲۰ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۷ ۳ نظر
مجنونِ لیلی