پسرونه

دلی آرام...

دلی آرام...

ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺷﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ

ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻮﺩﻩ..

ﺣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺖ..

ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﯽﺑﯿﻨﻨﺪ.


" آرامش" به معنای آن نیست که صدایی نباشد،

مشکلی وجود نداشته باشد،

یا کار سختی پیش رو نباشد،

" آرامش" یعنی.....

در میان صدا، مشکل و کار سخت، دلی آرام وجود داشته باشد..!


۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۵ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"

"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"

دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. 

دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر. 

پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم. 

دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،  اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!


این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛

هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی. رها کنیم، 

اما اگر از او بخواهیم دستمان را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!


و این یعنی عشق...

"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"

"آرامش "

محصول تفکر نیست !!

آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسایلیست که ارزش فکر کردن ندارند...

"دلهاتان قرص و محکم با رایحه ی آرامش"


۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۱۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
گاه گاهی دو سه گامی به عقب پای گذار...

گاه گاهی دو سه گامی به عقب پای گذار...

زندگی تصویریست!

قلم و کاغذ و رنگش از توست.

قلمت را بردار!

و به نقاشی آن همّت کن!


گاه گاهی دو سه گامی

به عقب پای گذار،

و تماشایش کن.


گر پسندیدی آن،

حرفی نیست.

غیر از آن بود، هنوز،

کاغذ و رنگ و قلم در کفِ توست.


تا زمانی باقیست،

قلمت را بردار

و به رنگی خوش تر،

روشن و روشن تر،

نقشِ دیگر انداز.

و به پیکارِ سیاهی پرداز...


۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۹ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
خدانکنه حساب و کتابت برسد به جایی که...

خدانکنه حساب و کتابت برسد به جایی که...

تمام غصه ها از همان جایی شروع می شود که:

ترازو بر میداری و میفتی به جان دوست داشتنت.....!


اندازه میگیری....

حساب و کتاب میکنی.....

مقایسه میکنی.....

و .....

خدانکنه حساب و کتابت برسد به جایی که :

زیادتر دوست داشته ای.....

زیادتر گذشته ای ...

زیادتر بخشیده ای ...

به قدر یه ذره..........به قدر یه ثانیه حتی .....!!!!

درست از همانجاست که توقع آغاز می شود.....


و توقع آغاز همه ی رنج هاییست که به نام عشق می بریم........!!!!


۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۰ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
می دانم که می خوانی !

می دانم که می خوانی !

می‌دانم که این را می‌خوانی. می‌خواهم بدانی که من این را فقط برای تو نوشتم. بقیه ممکن است فکر کنند برای آنها هم هست. اما نه، این مخصوص توست.

می‌خواهم بدانی که زندگی آسان نیست. هر روز یک مشکل غیرقابل انتظار با خود دارد. 

بعضی روزها همین صبح‌ها بلند شدن از رختخواب هم سخت می‌شود. اما باید با واقعیت روبه‌رو شوی و باز لبخند بزنی. 


می‌خواهم بدانی که این لبخند تو بوده که باعث شده من به راهم ادامه بدهم.

هیچوقت این را فراموش نکن، بااینکه ممکن است بدترین اتفاقات و سخت‌ترین شرایط برایت پیش بیاید، اما تو شگفت‌انگیزی. واقعاً هستی.


پس بیشتر لبخند بزن. دلایل زیادی برای اینکار داری.

هیچوقت کامل نخواهی بود. من هم همینطور. چون هیچکس کامل نیست و هیچکس لیاقت کامل بودن را ندارد.

برای هیچکس همه چیز آسان نیست، همه برای خود مشکلاتی دارند. تو هیچوقت نمی‌فهمی که بقیه چه می‌کشند. آنها هم نمی‌فهمند که تو چه مشکلاتی داری. همه ما جنگ‌های خاص خودمان را داریم. اما این جنگ‌ها برای ما همزمان اتفاق افتاده است.


وقتی کسی به شما بی‌احترامی می‌کند و می‌گوید کاری را نمی‌توانی انجام دهی، به خاطر داشته باش که آنها از درون محدودیت‌های داخل مرز خود صحبت می‌کنند. توجهی به آنها نکن. دلسرد نشو.

در این دنیای دیوانه که سعی دارد تو را شبیه بقیه آدم‌ها بکند، جرات داشته باش که خودت را نشان دهی. و وقتی برای اینکه با بقیه فرق داری به تو خندیند، تو هم دقیقاً همانطور به آنها بخند.


یادت باشد، جرات ما همیشه هم شیر غران نیست، گاهی آن زمزمه آرامی است که آخر شب می‌شنویم، "فردا دوباره امتحان می‌کنم." پس قوی بایست. برای آنهایی که بهترین

استفاده‌ها را از اتفاقاتی که برایشان می‌افتد می‌کنند، همیشه بهترین اتفاقات می‌افتد.


تلاش من هم همین خواهد بود.


۲۷ آذر ۹۴ ، ۰۹:۱۰ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
از درون زلال باشیم

از درون زلال باشیم

هنگامیکه از درون زلال باشی ،

خداوند به تو نوری می بخشد ، آنچنان که ندانی

و مردم تو را دوست میدارند از جایی که ندانی

و نیاز هایت از جایی برآورده شود که ندانی چه شد.!


این یعنی پاک نیتی..... 


و پاک نیت کسی است که برای همه ، بدون استثناء ، خیر بخواهد.

چون میداند ،

سعادت دیگران از خوشی او نمیکاهد.

و بی نیازی آنها از ثروت او کم نمیکند.

و سلامت آنها عافیت و آرامش او را سلب نخواهد کرد.


پس چه زیباست که همیشه نیک اندیش و خیر خواه باشیم.


۲۶ آذر ۹۴ ، ۱۵:۲۵ ۳ نظر
مجنونِ لیلی
خدا رو بچسب ...

خدا رو بچسب ...

مادامى که سیب با چوب باریکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.

باد باعث طراوتش میشود 

آب باعث رشدش میشود 

و آفتاب پختگی و کمال میبخشد 


اما ....


به محض منقطع شدن از درخت و جدایى از اصل ,

آب باعث گندیدگی

باد باعث پلاسیدگی

و آفتاب باعث پوسیدگی 

و ازبین رفتن طراوتش میشود

برای ما انسانها دوری از خدا همچون شاخه شکسته است


۲۶ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۲ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
هر که معشوقه بر انگیخت گوارایش باد

هر که معشوقه بر انگیخت گوارایش باد

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود

این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِدنیا برود


هر که معشوقه بر انگیخت گوارایش باد

دلِ تنها به چه شوقی پیِ یلدا برود ؟


پ.ن: ما که الحمدالله رسیدیم ، ایشالله همه به اونی که خدا براشون مقدر کرده برسند ، اونی که قراره طعم زیبای زندگی و خوشبختی رو باهم بچشید:)

نه فقط این دنیا که هر دو دنیاتون زیبا

۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۶ ۲ نظر
مجنونِ لیلی
لبـخنـــد مــاجـــرای عجیبـی دارد !

لبـخنـــد مــاجـــرای عجیبـی دارد !

لبـخنـــد مــاجـــرای عجیبـی دارد !

اگـر آن را به محبــوبـی هدیـه نمـایـی ،

احسـاس آرامش می کنــد

اگــر آن را بـه دشمنت تـقــدیـم کنـی ،

شرمنــده و پـشیـمـان خـــواهـد شـــد

و اگــر آن را به شخصی که نمی شناسی

هدیـه دهی ، بـرایـت صـدقـه خــواهــد بـــود

پـس لبخنــد بــزن ، زیــرا لبخنــد زنــدگی بـخـش است …!


۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۱ ۴ نظر
مجنونِ لیلی
نعمتهاى خدا اینطور است ...

نعمتهاى خدا اینطور است ...

بزرگی میگفت :

یک وقت، جلوى شما یک سبد سیب مى آورند.

شما اول براى کناریتان برمى دارید، دوباره بعدى را به نفر بعدى میدهید ...

دقت کنید!

تا زمانیکه براى دیگران بر مى دارید، سبد مقابل شما می ماند. ولى حالا تصور کنید همون اول براى خود بردارید؛ میزبان سبد را به طرف نفر بعد مى برد!

نعمتهاى خدا اینطور است

 با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید


۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۴ ۱ نظر
مجنونِ لیلی