دل من عکسِ همه ، بسته به گیسوی تو نیست
در تب و تاب به آن چرخش ابروی تو نیست .
همه در فکر شکار لب و چشم و نظرند
نظر من به دو چشمان چو آهوی تو نیست .
دل من بند همین چادر مشکین شد و بس
سرّ من خال لب و عشوه هندوی تو نیست .
عسلم حجب و حیایت به جهان می ارزد
دلبری که فقط آرایش این روی تو نیست .
روی گردان که شوی باز بگویم احسنت
روی تو این طرف و آن ور و این سوی تو نیست .
چادرت شعبده ای کرد و دلم عاشق شد
هیچ سحری به توانایی جادوی تو نیست