پسرونه

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ashora» ثبت شده است

رقت بارترین منظره ای که مرگ را نیز میگریاند ...

رقت بارترین منظره ای که مرگ را نیز میگریاند.التماس یک گرگ است!؟ 


ناله عاجزانه یک شیر!؟؟ 


نه……!! 


گریستن یک مرد………!

۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۰ ۰ نظر
مجنونِ لیلی

از خوبی تو بود که من بد شدم!

اما 

با این همه 

تقصیر من نبود 

که با این همه... 

با این همه امید قبولی 

در امتحان سادهْ تو رد شدم 

اصلاً نه تو ، نه من! 

تقصیر هیچ کس نیست 

از خوبی تو بود 

که من 

بد شدم! 


(قیصر امین پور)

۲۸ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۹ ۳ نظر
مجنونِ لیلی

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از اشکی که میریزد زِ چشم یار میترسم 

از آن روزی که اربابم شود بیمار میترسم 


همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس 

من از خوابیدن منجی، درون غار میترسم ! 


رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند 

من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم 


همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن 

از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم! 


شده کار حبیب من سحرها بهر من توبه 

ز آه دردناکِ بعد استغفار میترسم


۲۸ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر
مجنونِ لیلی