پسرونه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر زیبا» ثبت شده است

همیشه درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید

همیشه درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید

شبیه شیشه بود؛ اما شکستن را نمی‌فهمید..

تمام درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید..


خودش با خنده‌هایی؛ تلخ بند کفش من را بست..

وگرنه پای من؛ تردید ماندن را نمی‌فهمید..


اگر تنها رفیقم هر کسی، غیر از صداقت بود..

دلم اینقدر ارزشهای؛ دشمن را نمی‌فهمید..


وجود شعر در دنیای؛ ماشینی غنیمت بود..

وگرنه هیچ مردی؛ در جهان زن را نمی‌فهمید..


سکوتم کوهی؛ از حرف و نگاهم خیس ماندن بود..

ولی او فرق؛ شب با روز روشن؛ را نمی‌فهمید..


من او را خوب فهمیدم، کمی عاقل‌تر از من بود..

همیشه درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید..


#علی_صفری


پ.ن: در دلم غوغاست اما راز داری بهتر است

۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۶:۱۹ ۱ نظر
مجنونِ لیلی
فال من را نگیر، می دانم، زندگی قهوه ای تر از این هاست!

فال من را نگیر، می دانم، زندگی قهوه ای تر از این هاست!

حلق خود را چارپاره کنی

شعر تنها رسانه ات باشد

توی شهری که بی ادب شده است

ادبیات خانه ات باشد


دستمالی سیاه برداری

چیزی از صلح و جنگ بنویسی

متناقض نمای غم باشی

زشت ها را قشنگ بنویسی


پیشگو باشی و بفهمانی

که غروب از طلوع معلوم است

به کجا می روم که در این راه

تهِ خط از شروع معلوم است


تلخ مثلِ همین که می نوشی

واقعیت برای غمگین هاست

فال من را نگیر، می دانم

زندگی قهوه ای تر از این هاست!


گفتی از غصه دست بردارم

از گل و عشق و خانه بنویسم

تو خودت را به جای من بگذار

با کدامین بهانه بنویسم؟


در سرم دردِ شب نخوابی هاست

دردِ (شک می کنم به ... پس هستم!)

افه شاعرانه من نیست

دستمالی که بر سَرَم بستم


دست بردار از سرم لطفا

حرف هایت فقط سیاهی داد

وقتی از (من) سوال می پرسند

(تو) جوابِ مرا نخواهی داد


شعر تنها جوابگوی من است

نوزده سال و این همه سختی؟!

مثل دالی بدون مدلول است

شعر گفتن بدون بدبختی!


حلق خود را چارپاره کنی

شعر تنها رسانه ات باشد

توی شهری که بی ادب شده است

ادبیات خانه ات باشد!


#یاسر_قنبرلو

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۳:۰۵ ۰ نظر
مجنونِ لیلی
ساده از " من بی تو میمیرم " گذشتی خوب من !

ساده از " من بی تو میمیرم " گذشتی خوب من !

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

شعر اگر میشد ، قریب پنج دیوان داشتم


بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود

من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم ؟


ساده از " من بی تو میمیرم " گذشتی خوب من !

من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم


لحظه ی تشییع من از دور بویت میرسید

تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم !


#کاظم_بهمنی

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۲ ۲ نظر
مجنونِ لیلی