از گرههای بیشمار زندگی گله نمیکنم
در اولین لحظهای که به دنیا آمدم،
گرهای به نافم زدند که معنای گره را بفهمم
همان لحظه دانستم که همیشه گره معنای بدی ندارد
شاید حکمتی در این گرههاست
با خوشبینی و صبر هر گره را با رنگی زیبا کنار گرۀ بعدی میگذارم
و خدا را شکر میکنم که توانایی مقابله با آنچه سرنوشت برایم رقم زده را دارم
شاید روزی برسد که با این همه گره فرشی زیبا ببافم
فرشی که خالق هستی نقشهاش را کشیده و مرا برای بافتنش برگزیده؛
چرا که استعداد و توانایی لازم را در من دیده
هر لحظه شکرگزارم
پ.ن: یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ إلاّ الدُّعاءَ