کاش باران بودم و غم پنجره را می شستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا می دادم
پاک کن پنجره از دلتنگی، که هوا دلخواه است
گوش کن باران را که پیامی دارد
دست از غم بردار، زتدگی کوتاه است
باز کن پنجره را، روز نو در راه است…
۷۹۸
کاش باران بودم و غم پنجره را می شستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا می دادم
پاک کن پنجره از دلتنگی، که هوا دلخواه است
گوش کن باران را که پیامی دارد
دست از غم بردار، زتدگی کوتاه است
باز کن پنجره را، روز نو در راه است…
متاسفانه