"ﮔﻨﺎﻩ"،
ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻢ!
" ﺧﺪﺍ " ﺩﺍﺭﺩ" ﻓﻮﺕ" ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
ﺍﯾﻦ "ﺍﺷﮏ " ﻫﺎ
ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ..
اگر گناه میکنم یعنی ...
هنوز عاشقت نشده ام ...!!
آخر ... عاشق که روی حرف معشوقش ... حرف نـــــــــــمیزند ...!!
شرمنده آقا... !!
خودت عاشقترم کن ..
خوشا به حال دل بی شکیب بعضی ها
هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها
قنوت وتر ... سحر ... در جوار «شش گوشه»
طبیب حاذق درد غریب بعضی ها !
نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت
برات کرب و بلا هی نصیب بعضی ها
دلم شکسته خدایا! مرا اجابت کن
به حق حرمت امن یجیب بعضی ها
به همنشینی پاکان کربلا رفته
گرفته دامن من، بوی سیب بعضی ها
(فاطمه معین زاده)
مثـــل مغرورترین کــــافر دنیــــــــا که دلش
از کَــفَش رفته و حتی به خدا رو زده است
ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مـرگ دعــــا خوانده و پارو زده است
تا دم از مرگ زدم گفت: "دعا کن برسی!"
لعنتـــی بـاز فقط حرف دو پهلو زده است!
(عبدالمهدی نوری)
رسیدهام به چه جایی... کسی چه میداند
رفیــق گریــه کجایـــی ؟ کسی چه میداند
میان مایـی و با ما غریبهای ؟! افسوس...
چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه میداند
تمام روز و شبت را همیشه تنهایی
«اسیر ثانیههایی» کسی چه میداند
برای مردم شهــری کـــه با تو بد کردند
چهگونه گرم دعایی؟ کسی چه میداند
تو خود برای ظهورت مصمّمی اما
نمیشود که بیایی کسی چه میداند
کسی اگر چه نداند خدا کـه میداند
فقط معطل مایی کسی چه میداند
اگر صحابه نباشد فرج کـــه زوری نیست...
تو جمعه جمعه میآیی کسی چه میداند
(کاظم بهمنی)
می دانی آقــــــا ...
نیامدن شما از نبودنتان دردناک تر است ...
نبودن از تقدیر است
امــّــا ...
نیامدن شما آقا از تقصیر است ...
تقصیر من ، تقصیر ما ؛ تقصیر ...؟!
سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم
رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم
گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم
بـاز گویم که عیانست چه حاجت ب بیـانم...
یک عذاب هم هست در قیامت...
که تو را می آورند ...
جلوی اربـاب می نشانند....
و تـو فقـط...
به انگشتان دستت زُل می زنی...!!
عاشقانه ای که از جنس زمین باشد ،
تاریخ مصرفش کوتاه است !
عاشقانه می خواهی؟!
یک سـَـری به "مشهدالرضا" بزن ...
کـــســـی که ســلــول انــفـــرادی را ســاخــت
مـــی دانــســـت ســـخــت تــــریــن کـــار انـــســـان
تحـــمـــل خــویــشتــن است . . .