تبسم کن، که مشتاقم بخندی
در این آشفته بازار زمانه
غزل گویم که شادابت کند باز
تو را، یک اتفاق شاعرانه
تبسم کن، که مشتاقم بخندی
در این آشفته بازار زمانه
غزل گویم که شادابت کند باز
تو را، یک اتفاق شاعرانه
بخندید
همه مشکل دارند
من دارم، شما هم دارید
همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست
یاد بگیرید بخندید
به ریش دنیا و مشکلات بخندید
به بدبختیها بخندید
به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم، بخندید
به خودتان بخندید
دو بار اولش سخت است
اما کم کم عادت میکنید
و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست
درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند
* مثلا توی همین امتحان هات هم بخند :) *