پسرونه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

اینهمه دلتنگی نمی تواند فقط مال همین عصر باشد

اینهمه دلتنگی نمی تواند فقط مال همین عصر باشد

معشوقه ی خواجه ای بوده ام شاید

روزگاری در بلخ یا قونیه

و یا تمام دلخوشی تاجری در ونیز .


سوز صدای خنیاگر پیری بوده ام شاید 

در بزم پادشاهان جوان؛

و یا تمام رویای یک سرباز رومی

در چکاچک شمشیرها ی جنگ


به گمانم 

بازرگانی

از همه ی بندر ها و خلیج ها و بار اندازها

عبورم داده در سینه اش زمانی؛


به گمانم

چوپانی

برای همه ی بره های معصومش

در دره های دور

یادم را نی زده روزی؛



شک دارم 

که مر ا تنها تو زاده باشی مادر

معشوق مرا روزی

راهزنان به غارت برده اند

معشوق مرا 

روزی، دریایی در خود غرق کرده است

معشوق مرا 

روزی چکاچک شمشیر ها ... با آخرین 

مکتوب عاشقانه ی من در جیبش.

 

بی گمان یک بار سر زا رفته ام

بی گمان یک بار گرگی مرا دریده است

بی گمان یکبار به رودخانه پرتاب شده ام

بی گمان یکبار در زمین لرزه ای ...

با اولین نطفه ی یک انسان در تنم 


یقین که 

اینهمه دلتنگی نمی تواند

فقط مال همین عصر باشد


مال همین غروب سه شنبه ی شهریور ماه ... 

#رویا_شاه_حسین_زاده


پ.ن: 

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


البته اینم بگم خط آخر به صورت زیر بود تغییر داده شده با شرمندگی

مال همین غروب چهارشنبه ی دی ماه ...

۲۰ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۲ ۷ نظر
مجنونِ لیلی
از دست تو امشب شده فکرم متلاشی

از دست تو امشب شده فکرم متلاشی

از دست تو امشب شده فکرم متلاشی

آرام نگیرم ، مگر از من شده باشی


چشمان تو معمار غزلهای بدیل است

بدنیست مرا جنس نگاهت بتراشی


جنجال به پا کرده ای و متن خبر ها

محتاج نباشند از این پس به حواشی 


نفرین نکن از دور مرا جان عزیزت !

درد است نمک بر جگر پاره بپاشی!


یک نیمه پر از دردم و یک نیمه پر از غم

سخت است تو هم روح و تنم را بخراشی!


مجموعه ای از درد و غم  و رنج و عذابم 

مجموعه ای از اینکه تو باشی و نباشی...


#سیدمهدی_نژادهاشمی

۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۳ ۵ نظر
مجنونِ لیلی
دیگر کمتر رویا می بافم

دیگر کمتر رویا می بافم

روزها می گذرند! 

و من هر روز

دنیا را بیشتر می شناسم

عاقل تر می شوم 

و محتاط تر! 

دیگر کمتر رویا می بافم 

دیرتر آدمها را باور میکنم

کمتر از زشتیها تعجب میکنم

بیشتر احساساتم را نادیده می گیرم;


روزها می گذرند 

و من هر روز...


بیشتر از دنیای سادگی ام فاصله می گیرم

:(


۱۹ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۴۰ ۳ نظر
مجنونِ لیلی